نظام جاسوسپرور؛ پرونده علیرضا اکبری و رسوایی نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی
یادآوری یکی از رسواترین پروندههای امنیتی تاریخ جمهوری اسلامی؛ علیرضا اکبری، معاون پیشین وزیر دفاع و مشاور علی شمخانی، با حکم اعدام به جرم جاسوسی برای بریتانیا از صحنه حذف شد—اما سؤال اصلی هنوز بیپاسخ مانده: چطور چنین فردی با این سطح دسترسی، دههها در قلب ساختار امنیتی نظام نفوذ کرد و کسی متوجه نشد؟
اکبری که به گفتهی نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی، «ابر جاسوس» سرویس MI6 بوده، نه یک چهره گمنام یا نفوذی پنهان، بلکه معاون وزارت دفاع، مشاور دبیر شورای عالی امنیت ملی، و مسئول اجرای قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت بوده است. این یعنی او به حساسترین لایههای اطلاعاتی، دفاعی و راهبردی نظام دسترسی کامل داشته است.
اما واقعیت تلختر است:
علیرضا اکبری محصول خود سیستم است. جمهوری اسلامی در برابر نفوذ کشورهایی که بیگانه مینامد، ناتوان است.
حالا که کار به رسوایی کشیده شده، نظام بهجای پاسخگویی درباره ناتوانی نهادهای امنیتیاش، اعدام را بهعنوان چاره انتخاب کرده تا صورتمسأله را پاک کند. اعدامی که نهتنها پاسخگوی دههها ناتوانی و غفلت امنیتی نیست، بلکه گواه روشنی است از شکاف عمیق در بدنه حاکمیت.
علیرضا اکبری را اعدام کردند، اما سؤالات باقیست:
چه کسانی او را تا بالاترین سطح نظام بالا کشیدند؟
کدام حلقههای قدرت از همکاری او با بریتانیا سود بردند؟
چرا وزارت اطلاعات و سپاه تروریستی پاسداران، تا این حد دیر متوجه «ابر جاسوس» شدند؟
وقتی ستونپنجمی در قلب ساختار امنیتی جمهوری اسلامی دههها فعالیت میکند، دیگر بحث «نفوذ» نیست — بحث از کار افتادن کامل سیستم است. سیستمی که نهفقط امنیت را، بلکه جان و آیندهی میلیونها ایرانی را گروگان گرفته است.