در حالی که دانشگاه صنعتی شریف، روزگاری نماد نبوغ، تلاش و افتخار علمی ایران بود، امروز خبرهایی از مهاجرت گسترده اساتید این دانشگاه به گوش میرسد؛ اخباری که نه تنها نشانه بحران در آموزش عالی، بلکه گواه فروپاشی تدریجی نظام علمی کشور است.
مسعود تجریشی، سرپرست دانشگاه صنعتی شریف، در تازهترین سخنان خود اعتراف کرده است که از میان ۴۶۰ عضو هیئتعلمی این دانشگاه، ۲۶ نفر بهطور کامل قطع همکاری کردهاند. او با نگرانی گفته است: «میترسیم بقیه هم به بهانه فرصت مطالعاتی یا مرخصی دیگر بازنگردند.»
این اعتراف صریح، تصویری عریان از واقعیتی است که سالها زیر فرش پنهان شده بود: مهاجرت نخبگان، دیگر استثنا نیست، قاعده شده است.
تجریشی به مشکلات معیشتی و بیتوجهیها اشاره کرده و گفته است افزایش نیافتن حقوق اساتید، آنان را به مرز ناامیدی رسانده است. اما واقعیت تلختر از این حرفهاست. در کشوری که استاد دانشگاه باید برای اجاره خانهاش قرض بگیرد، چطور میتوان انتظار داشت در آزمایشگاه بماند و برای پیشرفت علمی بجنگد؟
تجریشی در ادامه هشدار داده که با خروج این اساتید، دانشگاه سالانه حدود ۱۳۰ مقاله علمی را از دست میدهد.
او در پایان پیشنهادهایی چون تأمین مسکن و بهبود امکانات پژوهشی داده است. اما آیا واقعاً مشکل اساتید شریف، نداشتن مسکن است یا بیارزشی علم در ساختار تصمیمگیری کشور؟ وقتی صدای علم در برابر سیاست بیقدرت شده، وقتی بودجه دانشگاهها قربانی فساد میشود، دیگر هیچ مسکنی نمیتواند ماندن را جذاب کند.
مهاجرت اساتید شریف فقط رفتن چند نفر نیست؛ علامتی است از مرگ تدریجی امید در میان نخبگان. شریف دارد خالی میشود؛ نه فقط از استاد، که از آینده.



